-
دلتنگ
جمعه 13 شهریورماه سال 1388 23:00
به نام هستی عالم ابر شدی باریدی بروی دردای من ماه شدی تابیدی میون شبهای من درد شدی رنجیدی برای غصه ی من عشق شدی دویدی میون قصه ی من راه شدم اومدم میون دل تنگت اشک شدم چکیدم از چشمای قشنگت سنگ شدم شنیدم تموم رنج و دردات نفس شدم میون تموم آرزوهات ولی میرم میدونی راهمو پس میگیرم تنها میذارم چشمو اشک می شم می بارم سنگ می...
-
اما بازم نیومدی
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 00:25
به نام او عاشق و مجنونت شدم نخونده مهمونت شدم کلی پریشونت شدم اما بازم نیومدی قهوه فنجونت شدم شمع توشمعدونت شدم خاک توگلدونت شدم اما بازم نیومدی برف زمستونت شدم رسوا وحیرونت شدم چک چک ناودونت شدم اما بازم نیومدی آفتاب وبارونت شدم اشکای غلتونت شدم عطرگلابدونت شدم اما بازم نیومدی ماه توایونت شدم خراب و ویرونت شدم گل...
-
عشق
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 00:10
به نام ایزد دانا ابر شدی باریدی بروی دردای من ماه شدی تابیدی میون شبهای من درد شدی رنجیدی برای غصه ی من عشق شدی دویدی میون قصه ی من
-
شهادت امام صادق(ع)
جمعه 3 آبانماه سال 1387 16:34
السلام علیک یا جعفر بن محمد الصادق، یابن رسول الله شهادت صادق آل محمد بر راستگویان و دوستداران راستی تعزیت باد. نا م : جعفر (به معنى نهر جارى پرفایده) کنیه: ابو عبداللّه لقب: صادق پدر: حضرت محمد بن على (ع) مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر تاریخ ولادت: یکشنبه 17 ربیع الاول ، سال 83 هجرى مکان ولادت:...
-
عشق وازدواج
یکشنبه 28 مهرماه سال 1387 20:09
شاگردی از استادش پرسید: " عشق چست؟ " استاد در جواب گفت: "به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی !" شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: "چه آوردی؟ " و شاگرد با حسرت...
-
عشق منی
یکشنبه 14 مهرماه سال 1387 12:22
عشق را بی سبب عنوان مکن خواهش از بهر ستم خواهی انسان مکن عشق در سینه نگهدار و هیچ فاش مگو چون که تاریک است این راه و از آن یاد مکن عشق آیینه قلب است در آن زنگی نیست لیک این جمله نگهدار و عنوان مکن در درون مایه عشقت ز جفا دوری کن آشکارا زین سخن هیچ کجا یاد مکن اگر از بهر کسی در عشق مردی . مردی ورنه از جورو جفا عشق...
-
عاشقتم
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1387 14:09
بگو که گل نفرستد کسی به خانه ی من که عطر یاد تو پر کرده آشیانه ی من تو چلچراغ سعادت فروز بخت منی به جای ماه تو پرتو فشان به خانه ی من عزیزم عزیزم به شوق روی تو من زنده ام خدا داند به شوق روی تو من زنده ام خدا داند برای زیستن برای زیستن اینک تویی بهانه ی من عزیزم عزیزم...
-
ازدوست داشتن
سهشنبه 2 مهرماه سال 1387 20:03
امشب از آسمان دیده ی تو روی شعرم ستاره می بارد در سکوت سپید کاغذها پنجه هایم جرقه می کارد شعر دیوانه ی تب آلودم شمگین از شیارخواهش ها پیکرش دوباره می سوزد عطش جاودان آتش ها . . آری،آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست
-
تو مثل...
پنجشنبه 21 شهریورماه سال 1387 12:39
تو مثل... تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق تو مثل شبنم عشقی به روی پونه ی عاشق . تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری تو مثل تولد باران، لطیف و پاک و صبوری . تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته تو سایبان امیدی برای یک دل خسته . تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم تو مثل خنده ی یاسی ومثل غربت یک غم . تو مثل جذبه ی عشقی در...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 شهریورماه سال 1387 14:22
رسول خدا(ص)فرمود: درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شوند وتا آخرین شب بسته نمی شود
-
لعل لب
شنبه 16 شهریورماه سال 1387 14:16
لعل لب روزه دارم من وافطارم از آن لعل لب است آری افطار رطب دررمضان مستحب است روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه بخورد روزه خود را به گمانش که شب است زیر لب وقت نوشتن همه کس نقطه نهد ده عجب نقطه خال تو که بالای لب است یا رب نقطه لب را که به بالا بنهاد نقطه هر جا غلط افتد مکیدن ادب است
-
اردوگاه امام
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1387 01:40
به نام خالق هستی . سلام به عزیزان دردم نهفته به زطبیبان مدعی باشد که از خزانه ی غیبم دوا کند . . خداوند برای هر کس همون قدر وجود داره که او به خداوند ایمان داره . . جاتون خالی این چند روز رفته بودیم اردوگاه امام خمینی(ره)،طرحی بود به نام طرح بصیرت که در مورد مسایل مذهبی- سیاسی- اجتماعی بود خلاصه خیلی خوش گذشت. شانس ما...
-
زندگی
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1387 00:55
زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست امتحان ریشه هاست ریشه هم هرگز اسیر باد نیست زندگی چون پیچکی است انتهایش می رسد پیش خدا...
-
ماه شعبان
دوشنبه 28 مردادماه سال 1387 21:24
به نام او شب میلاد تو ای یار مرا شب غمگینی بود خانه با یاد تواز گل لبریز همه جا پرتو لرزنده شمع دوستانت همه شاد عاشقانت همه جمع لیک در جمع عزیزان تو نبودی...افسوس... من هم به دوستان اعیاد شعبانیه راتبریک میگویم ببخشید نتونستم زودتر تبریک بگم،چون نه تهران بودم ونه وقت داشتم برای چند روزی رفته بودم پابوس امام رضا(ع) جای...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 08:03
به نام معبودم که محبوبم را آفرید سلام به دوستان گلم من در blogfa عضو شدم اگر خواستید سر بزنید. کلیک کنید http://mghs-mrjs.blogfa.com
-
عشق من
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 07:09
GetBC(83);
-
برای کسی که دوسش دارم...
دوشنبه 7 مردادماه سال 1387 15:18
من گل خشک کاغذی تو ابر پاک آسمون ای آسمونی دل نبند به حرف خاک بی نشون دست تو دست بارونه بارون تو نوازشه صداقت تو عاقبت به زیر خاکم میکشه گلی که از دور می بینی وقتی تو بارون می مونه یه کاغذ رنگی خیس به جاش تو گلدون می مونه تو ساخته دست خدا از خاک آلوده جدا من بی بهار و بی خزون مخلوق دست آدما تو دور زدنیای منی برو که...
-
بیا ای خالق عالم...
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 17:15
بیا ای خالق عالم رهایم کن از این غربت که من پوسیدم و مُردم در این تاریکی و ظلمت رهایم کن، به آغوشت صدایم کن مرا با عشق و با هستی دوباره آشنایم کن در اینجا خانه زندان است تهی از نور ایمان است شریک درد جان سوزم فقط این چشم گریان است جدا از یارم و زارم گره افتاده در کارم فقط مرهم تویی یا ربّ علاجم کن که بیمارم تنم در...
-
دوستت دارم
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 17:09
برای فرار از غم غروب هنگام برای علاج بغضی عصر اندام خورشید را گرفتم ، در قفسی گذاشتم در اتاقم تا همیشه روز باشد بی غروب دلگیر نگاه خورشید را غم گرفت صورتش خون مرده شد چون غروب و من باورم شد م غم من ، بغض من و همه ی دلتنگیهایم همه از اسارت است نه از غروب
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 17:00
دعایت میکنم جانا نمیدانم تو میدانی ز یاد بوی زلف تو پریشانم تو میدانی الا باد سحرگاهی چو آگاهی ز احوالم رسان بر کوی دلدارم که خواهانم تو میدانی بباید هم نوشت آخر ز سرمشق شقایقها خطی رنگین ز خون دل به دیوانم تو، میدانی خدایا خیل مشتاقان چو در صدرند در مجلس مرا تاب و توان نبود که دربانم تو میدانی سلیمان باچنان...
-
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 16:56
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست می?نماید عکس می در رنگ روی مه وشت بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب...
-
عشق یعنی....؟
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 16:52
عشق یعنی...! عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده با چشمان تر عشق یعنی سر به دار آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی درجهان رسوا شدن عشق یعنی سست و بی پروا شدن عشق یعنی سوختن با ساختن عشق یعنی زندگی را باختن
-
کنکور
شنبه 5 مردادماه سال 1387 11:15
به نام او سلام بالاخره کنکورو دادم از دستش خلاص شدم.۴/۵/۸۷ روز سرنوشت ساز من بود.ساعت ۶:۰۰ از خواب بیدار شدم. اون روز اولین روزی بود که پدرم کلید ماشینو به من داد که برم نان بگیرم خیلی خوشحال شدم.تا ازنانوایی آمدم ساعت حدود ۶:۳۰ بود که میبایست ساعت ۶:۴۵ میرسیدم حوزه امتحانی.زمانی که اومدم بیرون دیدم شوهر خواهرم منتظرم...
-
ایام کنکور
یکشنبه 9 تیرماه سال 1387 11:00
به نام نوازنده گیتار هستی با سلام و خسته نباشی خدمت دوستان عزیز اول از همه یک ببخشید بدهکارم.من در این مدت مشغله ی زیادی داشتم کامپیوترمم خراب بود البته الآن هم خرابه که نتونستم بهتون سر بزنم. من از اول خرداد که شروع به خواندن درس کردم هنوز دارم می خوانم چون پنجم مرداد کنکور دارم هرچه می خوانم اشتیاقم به خواندن بیشتر...